جوانی به نام ارلانگ، پسر شجاعی بود که خواب یک خدای سه چشم را میدید و میفهمد باید دنیا را نجات دهد. او همراه دوستانش به سفری پرماجرا میرود تا راز چشم سوم را پیدا کند و ...